چه آسون عاشقت شدم و باور ندارم که رفتی

وقتی رفتی یه نگاه نکردی چاره شده وداع دل بکن که دیگه دیره رفتی از کنار من

برای تو می نویسم امشب

تویی که عزیز تر از جانم شدی

وجود خالی شکسته ام چه زیبا شد با تو

انگار نفسهایم و وجودت یکی شدند

باز نگرانی های شبانه

 باز دلواپسی های روزانه

باز هم عشق

نیستی تو تا ببینی که امشب عاشق تر از پیشم

عشقی که خود مانده ام در وجود و بودنش

آمدم که بگویم دوستت دارم

با وجود این همه بی وفایی

باز هم شدم عاشق عشقی که رهایی از آن ساده نیست

بدان هرگز فراموشت نمیکنم

حتی اگه هزاران بار مرا از خود برانی

آنقدر به انتظارت مینشیم با چشمهای اشک آلود تا بیایی

و بگویم من همانم همان عاشق دلسوخته ات

عشق من فراموشم نکن

 

 

 


نوشته شده در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:30 توسط کمیل| |


Power By: LoxBlog.Com